محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات مامانی

روزهای پایانی سال 92

  سلام پسر گلم روزهای پایانی سال را می گذرونیم این چند روز حسابی سرمون شلوغ بوده   خونه تکونی ،خرید  و آماده شدن برای سفر مامانی هم در مغوله وبلاگ نویسی   دچار افت شده و کمتر می نویسه انشاالله در سال جدید جبران می کنم   خب امسال هم مثل سالهای قبل می ریم سفر (دیدن بابا بزرگ و مادر جون بابایی )   و البته خاله جون و عمو جون ( هاجیک + عمو عباس )با این تفاوت که امسال با قطار   سفرمون خواهد بود و پسلی ناز تا به حال سوار قطار نشده عاشق قطار بازی هستی    و منتظرم عکس العملت رو ببینیم مطمئنم که بال در میاری وقتی ببینی سوار قطار شدی .   اگر وسایل رفاهی (نت...
28 اسفند 1392

این روز ها . . .

  سلام عزیزم به روزهای آخر سال نزدیک میشیم حال و هوای این روزها رو دوست دارم صبح که میای بیرون شور و هیجان خاصی تو شهر حکمفرماست خیابونا شلوغ تر از روزهای قبل است بهار داره میادو همه به استقبالش میرن عزیزم این روزها برام یادآور روزهای  خوش کودکی هست امیدوارم  خاطرات کودکی خوبی رو برات رقم بزنیم تا وقتی بزرگ شدی از به یاد آوردنش احساس  خوبی داشته باشی خدایا به خاطر همه  چیزایی که بهمون دادی ازت ممنونیم .   ...
10 اسفند 1392

دو سال و دوماهگی پسر مامان

         سلام عزیز دلم دو سال و دو ماهگیت مبارک گلم     روزها یکی پس از دیگری می گذره و تو بزرگ می شی و حسرت لحظه های   بی تو بودن آزارم   میده لحظه هایی که بنا به مشغله کاری نمی تونم پیشت   باشم . پسر دوسال و دو ماهه ام خیلی دوستت دارم  هر روز که می گذره   چیز جدیدی یاد می گیری و روز به روز هم شیرین زبون تر می شی خیلی    با مزه حرف میزنی وشیرین زبونی می کنی وارد جایی بشی که  نا آشناست   غریبی می کنی و زیاد حرف نمی زنی اما یخت که وا شه شروع می کنی ب ه   ...
3 اسفند 1392
1